دورکاری دائمی: دشمن معنا و داستان در سازمان
راستی اگر تمام کارکنان یک شرکت یا سازمان در خانه بمانند و از همانجا کارهای خود را انجام دهند و دورکاری کنند و برای ماهها مجبور نباشند به محل کار خود سربزنند، حال و هوای محیطهای کاری چگونه خواهد شد؟ در پاسخ به این سوال و تشریح تغییرات شگرفی که در نتیجه خالی شدن شرکتها و سازمانها از کارکنان و نیروی انسانی میتواند روی دهد میتوان به موارد متعددی اشاره کرد که مهمترین و تاثیرگذارترین آنها چیزی نیست مگر از بین رفتن روحیه مشارکت عمیق و کار تیمی در کارکنان. بسیاری، کارکنان یک سازمان را به مثابه اعضای یک خانواده میدانند که در ساعتی مشخص یکجا جمع شده، یکسری اهداف را با کمک همدیگر تحقق میبخشند و در غم و شادیهای یکدیگر شریک میشوند. در این میان آنچه اعضای این خانواده بزرگ را بهخوبی و بهطور پیوسته به هم مرتبط میسازد، چیزی است به نام معنای کار و داستان سازمان.
اینکه افراد مشغول در یک سازمان، بهدنبال چیزی فراتر از کسب سود حداکثری و تحقق اهداف مالی سازمان خود باشند، همان چیزی است که یک نوع حس معناداری و مفیدبودن را در افراد تقویت میکند.
هنگامی که افراد یک سازمان یا اعضای یک تیم کاری، در کنار هم، یک هدف بزرگ را تحقق بخشند و ارزشآفرینی کنند، حس خوب و ماندگاری به آنها دست میدهد که آنها را نسبت بهکاری که انجام میدهند و سازمانی که در آن خدمت میکنند، علاقهمندتر میسازد. این خیلی مهم است که افراد بدانند مافوقهای آنها چگونه از آنها حمایت میکنند و چه میزان استرس و فشار روانی به افراد وارد میشود، باعث ورود عنصر معنا و احساسات بهکار شده و افراد را به این نتیجه میرساند که آنها دارند برای شرکت یا سازمانی کار میکنند که دارای ارزشهای قوی، تصویری شفاف و زیبا و تیم رهبری محبوبی است که برای کارکنان خود و علایق آنها ارزش قائل است و نیازها و انتظارات آنها را به حساب میآورد.
بهطور کلی، در محیطهای کاری مملو از کارکنان و نه «دورکاران دائمی»، داستانهای بسیاری گفته میشود: داستانهایی درباره ارزشهای اصیل و مرتبط با مشتریان، کارکنان و سهامداران و همچنین داستانهایی راجع به بنیانگذاران و مالکان شرکت و اینکه آنها و سایر مدیران شرکت چگونه بر مشکلات و چالشهای فراوانی فائق آمده و موانع موجود را یکی پس از دیگری برداشتهاند.
حال اگر هیچ فردی در سازمان حضور فیزیکی نداشته باشد تا بتوان این داستانها را با او در میان گذاشت و از او بازخورد گرفت و تنها دریافتی آنها از شرکت یا سازمان فقط یکسری دادهها و آمار و ارقام باشد که به آنها به عنوان کارکنان دورکار ارائه میشود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ناگفته پیداست، در چنین شرایطی هیچگونه داستان و معنایی در ارتباط با کارکردن در سازمان شکل نخواهد گرفت و عنصر روح از کار گرفته خواهد شد.
برای پرهیز از چنین پوچی و بیمعنایی خطرناکی است که اغلب شرکتهای پیشرو و موفق امروز، حتی پیشرفتهترین آنها از نظر تکنولوژیهای دیجیتالی نهتنها علاقهای به دورکاری دائمی کارکنان خود نشان نمیدهند، بلکه میکوشند تا با ایجاد داستانها و ترویج معنا و احساسات در مورد کارکردن در این شرکتها، کارکنان خود را تشویق به حضور در شرکت و سهیم شدن در شکلگیری و روایت داستانهای جدید و معنای بیشتر در ارتباط با کارشان پیدا کنند.
وقتی کسی نیست تا بر کارکنان نظارت کند
بعضیها، کارفرما، رئیس، مدیر یا رهبر را مانند برادر یا خواهر بزرگتری میدانند که بر عملکرد خواهران و برادران کوچکتر خود نظارت میکنند، نظارت و کنترلی که نه با هدف مچگیری بلکه با نیت بهبود عملکرد و بهترشدن شرایط کار صورت میپذیرد. همانطور که اصلا خوب نیست که کارکنان احساس کنند، توسط فرد یا افراد دیگر کنترل میشوند و به هر سایت اینترنتی که بازدید میکنند یا هر حرفی که میزنند به اطلاع مافوقها و ناظرین رسانده میشود و هر جا که میروند، توسط دوربینهای مداربسته مستقر در سازمان ثبت و ضبط میشود، به همان اندازه هم خوشایند نخواهد بود اگر هیچ کنترل و نظارتی بر عملکرد و حضور در نقشآفرینی کارکنان وجود نداشته باشد و تمام کارکنان به معنای واقعی کلمه، به حال خود رها شده باشند.
یک سناریوی برد - برد
مدیران و رهبران سازمانی به هیچعنوان دوست ندارند بنیانهای فاخر فرهنگ سازمانی اصیلی که در سازمانهای آنها شکل گرفته و ارزشهای اساسی و سنتهای موثر و مفید جاری در مجموعه تحت رهبری آنها به واسطه کاهش یافتن یا حذف حضوری فیزیکی کارکنان و دورکاری مطلق آنها فرو بریزد، چراکه تمام این عوامل باعث شکلگیری هویت سازمانی و ارزشمندی کارکردن در این سازمانها شده است. با این همه، سرعت خیرهکننده تحولات در دنیای کسب و کار و دیجیتالی شدن و مهمتر از آن، نیاز به حضور همیشگی کارکنان در محیطهای کاری باعث شده تا مدیران و رهبران به کمترشدن حضور فیزیکی و دائمی کارکنان در محل کار رضایت بدهند. با این حال باید دانست که حذف کامل حضور فیزیکی کارکنان در محل کار و دورکاری همیشگی تمامی کارکنان، اقدامی شبیه به خودکشی است که کلیه دستاوردهای معنادار در محیطهای کاری را از بین میبرد.
کارکنان باید مطمئن باشند که همیشه این احتمال وجود دارد که مدیر مافوق آنها، بهرغم دغدغههای کاری خود، سری به اتاق کار آنها زده و عملکرد آنها را بهطور مستقیم مورد بررسی قرار دهد و گوش شنوایی برای شنیدن انتقادها، پیشنهادها و ایدههای کارکنان تحتنظارت خود داشته باشد. تنها در چنین شرایطی است که کارکنان، تمایل پیدا میکنند تا داستانهای خود را با مدیران خود و دیگران به اشتراک بگذارند. در شرکتهای موفق و پیشرو، به این دسترس بودن مدیران و بسترسازی مدیران برای شنیدن داستانهای مطرحشده از جانب کارکنان توجه ویژهای میشود. اگرچه در اغلب این شرکتها، جدیدترین و پیشرفتهترین امکانات نرمافزاری و سختافزاری برای برقراری ارتباط با کارکنان یا دورکارکردن کارکنان وجود دارد، اما مدیران و رهبران شرکتها ترجیح میدهند تا در محل کار حضور یابند و با اجرای برنامههای کاری منعطف امکان حضور کارمندان را هم فراهم کنند و به صحبتهای کارکنان و دغدغههایی که آنها در ارتباط با کار خود در شرکت دارند، گوش فرا دهند.
منبع: دنیای اقتصاد