همـینار | شبکه آموزشگاهی کشور ورود به حساب

ورود به حساب کاربری

شماره همراه خود را وارد کنید

ورود با کلمه عبور ارسال کد تایید

فراموشی کلمه عبور

در صورت فراموشی کلمه عبور شماره موبایل خود را وارد کنید.

ورود با کلمه عبور تنظیم مجدد

فریب احساسات اولیه و سوگیری‌های ناخودآگاه را نخورید

10 20 30 40 50 60 70 80 90 100
0 رای ثبت گردیده است
این جمله معروف است که «اولین اثرگذاری مهم است»؛ علم هم نشان می‌دهد که این موضوع درست است. تحقیقات روانشناسی نشان داده اولین تاثیری که یک نفر بر ذهن ما می‌گذارد، در ادامه دیدگاهی را که نسبت به آن فرد داریم، شکل می‌دهد. این تاثیر، در رابطه‌ای که قرار است داشته باشیم لحن ما را مشخص می‌کند و خیلی سریع اتفاق می‌افتد. فقط ۱۰۰میلی‌ثانیه طول می‌کشد تا ویژگی‌های چهره یک نفر را تشخیص دهیم و نظری در مورد او داشته باشیم و حدود پنج ثانیه طول می‌کشد تا اطلاعاتی از دیگر کلیدهای غیرکلامی، حالت‌ها و تعاملات جذب کنیم.

در دورانی که استفاده از برنامه‌هایی مثل زوم و تیمز زیاد شده است، حتی فضای پس‌زمینه یا محیطی که فردی را برای اولین‌بار در آن می‌بینیم، در استنباطی که از او داریم، نقش دارد. این امر در شرایط تکاملی منطقی است. ما باید بتوانیم حسی را که از دیگران می‌گیریم خیلی سریع شکل دهیم تا دریابیم چطور به آنها واکنش نشان دهیم یا با آنها تعامل کنیم. توانایی ارزیابی سریع دیگران، ارزش سازگارپذیری زیادی دارد. نگاهی گذرا به یک نفر، به شما این شانس را می‌دهد که استنباط‌های مهمی در مورد او داشته باشید و این به ابعاد کلیدی قضاوت اجتماعی مربوط است؛ یعنی رابطه گرم و شایستگی.

می‌توانیم به این فرد اعتماد کنیم؟ دوست است یا دشمن؟ قابلیت دارد یا نه؟ می‌توانیم روی او حساب کنیم یا نه؟ این قضاوت‌ها در نحوه کارکرد ما درون گروه‌ها یا جامعه مهم و اساسی هستند، اما مساله اینجا است که نظرات شکل‌گرفته در مورد افراد، پایدار می‌مانند. تحقیقات نشان می‌دهد، اولین اثرگذاری، فکر یا احساس ما را در مورد افراد در طول زمان شکل می‌دهد. به عبارت دیگر، حس اولیه در مورد یک شخص در ما باقی می‌ماند. حتی اگر احساسات اولیه ما اشتباه باشد، واقعا اهمیت دارد، چون ادراک آینده ما را شکل می‌دهد.

فرض کنید با یک نفر مصاحبه شغلی انجام می‌دهید. می‌خواهید بدانید شایستگی لازم را دارد و قابل اعتماد است یا خیر یا در چالش‌های نقشی که قرار است برعهده بگیرد، می‌توان روی او حساب کرد یا با فرهنگ شرکت تناسب دارد یا نه. به یاد داشته باشید، اولین احساساتی که از آن متقاضی دریافت می‌کنید، سریع‌تر از آنچه فکر می‌کنید شکل می‌گیرد. ظرف چند ثانیه، براساس ویژگی‌های چهره و رفتارهای غیرکلامی او می‌توانید ارزیابی‌هایی داشته باشید.

حالا توجه کنید، این احساسات روش تعامل شما با این فرد را شکل می‌دهد، به‌طوری‌که پاسخ‌ها و واکنش‌هایی خواهید داشت که احساسات اولیه شما را تایید کنند.

این تحقیق نشان می‌دهد، یک فرد استخدام‌کننده که احساسات اولیه‌اش نسبت به متقاضی کار مثبت باشد، فرآیند و محیطی صمیمی و پذیرا ایجاد می‌کند. او بیشتر از اینکه در مورد نقاط ضعف متقاضی سوال کند، در مورد نقاط قوت و قابلیت‌های او می‌پرسد. مسیر صحبت بیشتر سمت شغل موردنظر می‌رود تا فرد متقاضی و دینامیک دوستانه‌تر و حمایت‌گرانه‌تری ایجاد می‌شود؛ چون فرد استخدام‌کننده تا حدی در پس ذهن خود تصمیم گرفته است که می‌خواهد این فرد را برای نقش مورد نظر انتخاب کند. برعکس، اگر استخدام‌کننده احساسات اولیه منفی در مورد متقاضی داشته باشد، شرایط را برای عملکرد خوب آن فرد سخت می‌کند. پرسش‌ها سخت‌تر می‌شوند و بیشتر بر نقاط ضعف متقاضی متمرکز هستند. این به نوبه خود، باعث می‌شود متقاضی پاسخ‌هایی متفاوت، با اعتماد به نفس کمتر و حالت تدافعی‌تر داشته باشد که به تایید حس اولیه استخدام‌کننده منجر می‌شود، به‌طوری که به این نتیجه می‌رسد حسش در مورد این متقاضی درست بوده، اما در واقعیت قابلیت‌ها و ویژگی‌های آن فرد نادیده گرفته شده است. بنابراین، احساسات اولیه بسیار مهم هستند. احساسات اولیه مثبت یا منفی، می‌توانند رفتارهایی را در طرف مقابل برانگیزند که انتظار داریم همان‌ را ببینیم. این احساسات می‌توانند نوع روابط را تعیین کنند؛ بدون اینکه ما از آن آگاه باشیم. احساسات اولیه نه‌تنها در برابر تغییر مقاوم هستند، بلکه می‌توانند پیش‌بینی‌کننده احساسات اولیه دیگران نسبت به همان شخص باشند. به عبارت دیگر، اگر حس کنید یک فرد شایستگی دارد، احتمال اینکه دیگران هم همین حس را داشته باشند، زیاد است.

چند نکته کلیدی

با این دانسته‌ها، چه کاری می‌توانید انجام دهید تا فرآیند شکل‌گیری احساسات اولیه را تحت کنترل درآورید؟ می‌توانیم آنها را به دو دسته تقسیم کنیم:

۱- احساسات اولیه‌ای که شما در دیگران ایجاد می‌کنید:

* آگاه باشید. بدانید اولین تعاملاتی که با کسی دارید، واقعا مهم است و نتایج بسیار تاثیرگذاری دارد. بیشتر ما از این اهمیت خبر نداریم. فکر می‌کنیم دیگران هم ما را به همان شکلی که خودمان می‌بینیم، می‌بینند، اما لزوما این‌طور نیست. دانستن این موضوع مهم است. به یاد داشته باشید منظور این نیست که احساسات اولیه، حس دقیقی از آنچه شما به‌عنوان یک فرد هستید ارائه می‌کند، بلکه منظور نتایجی است که دارد.

* مسوولیت مدیریت احساسات را برعهده بگیرید. به کلیدهای پیرامونی و محیطی که خودتان را در آن عرضه می‌کنید، بیندیشید. فکر کنید چه چیزی باعث می‌شود بخواهید با دیگران ارتباط بگیرید. اگر در برنامه‌های زوم یا تیمز فعالیت دارید، به پس‌زمینه‌ای که انتخاب می‌کنید دقت کنید. همچنین در مورد کلید‌های صورت خود فکر کنید. تعدیل احساسات کار سختی است، اما چیزهایی مثل ژست و ظاهر را می‌توان تغییر داد.

۲- شکل‌دهی اولین احساسات در مورد دیگران:

* آگاه باشید. بار دیگر، آگاه باشید که همه ما در مورد اعتمادپذیری و قابلیت‌های دیگران قضاوت‌های سریعی داریم؛ آن هم براساس کلیدهایی که ممکن است ربطی به ویژگی‌های واقعی آنها نداشته باشد. بنابراین فراموش نکنید که اولین احساسات شما ممکن است اشتباه باشد. اگر استخدام‌کننده هستید، باید شخصی را استخدام کنید که واقعا قابلیت دارد، نه شخصی که این‌طور به‌نظر می‌رسد.

* در برابر کلیشه‌ها و سوگیری‌ها مقاومت کنید. اگر به یاد بیاوریم که احساسات ما براساس کلیدهای محیطی شکل می‌گیرند، می‌توانیم نسبت به سوگیری‌ها و پیش‌فرض‌های ناخودآگاه، هوشیار باشیم. اولین احساسات شما نتایج مهم و بلندمدتی دارند. بنابراین تلاش کنید این خودآگاهی را ایجاد کنید تا از تفکر کلیشه‌ای دور بمانید.

منبع: دنیای اقتصاد