همـینار | شبکه آموزشگاهی کشور ورود به حساب

ورود به حساب کاربری

شماره همراه خود را وارد کنید

ورود با کلمه عبور ارسال کد تایید

فراموشی کلمه عبور

در صورت فراموشی کلمه عبور شماره موبایل خود را وارد کنید.

ورود با کلمه عبور تنظیم مجدد

۱۰نشانه هوش هیجانی

10 20 30 40 50 60 70 80 90 100
0 رای ثبت گردیده است
«هوش هیجانی» جزو مهم‌ترین مهارت­‌های شغلی در ۲۰۲۰ معرفی شد. از همین رو، مدیران منابع انسانی به تازگی برای استخدام نیروی جدید، یک معیار انتخاب را میزان برخورداری افراد از این نوع توانایی تعریف کرده‌­اند. «هوش هیجانی» ۱۰ نشانه دارد که با چند پرسش­ مشخص، می‌توان تشخیص داد. افراد دارای هوش هیجانی قدرت تطبیق احساسات خود با تغییر شرایط را دارند

یکی از ارزشمندترین ویژگی‌هایی که کارفرماها این روزها به دنبالش هستند، در رزومه‌ها پیدا نمی‌شود؛ حداقل به صورت واضح و عینی. این ویژگی چیزی نیست که بتوانید در مصاحبه در مورد آن تقلب کنید یا مدیر احتمالی آینده خودتان را متقاعد کنید که این ویژگی را دارید. در مورد هوش هیجانی یا EQ صحبت می‌کنیم یا «توانایی هماهنگ شدن با احساسات خودتان و دیگران.» طبق تحلیل‌های لینکداین، EQ یکی از پرتقاضاترین مهارت‌های شغلی در سال ۲۰۲۰ بوده است. و از آنجا که محیط‌های کار، تمرکز خود را بر سلامت ذهنی کارکنان و ایجاد فرهنگ شرکتی مثبت بیشتر کرده‌اند، به دنبال استخدام افراد جدیدی هستند که بتوانند این مولفه را توسعه دهند، نه اینکه آن را تضعیف کنند.

هوش هیجانی چیست، و چرا مصاحبه‌کننده‌ها به دنبال آن هستند؟ هوش هیجانی چیزی نیست که همیشه در ذهن شما در محیط کار وجود داشته باشد. این نوع هوش همیشه پشت پرده عمل می‌کند و بر نحوه تعامل شما و همکارانتان در طول روز و همچنین چگونگی انجام موثر پروژه‌ها و تحقق اهداف شما اثر می‌گذارد. EQ المان‌های درونی و بیرونی را شامل می‌شود و می‌توانید مثل یک ماهیچه آن را تقویت کنید. دکتر پاتریشیا تامپسون، روانشناس شرکتی می‌گوید: «EQ از دو جزء تشکیل شده است. اولی توانایی شما برای شناخت خودتان و احساساتتان است و بر اساس آن می‌توانید خودتان را به شکل درستی تعدیل و تنظیم کنید. جزء دوم توانایی شما برای شناخت احساسات دیگران است تا بتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید و از سطح آگاهی اجتماعی بالایی برخوردار باشید تا از دیدگاه‌های آنها استفاده کنید.»

به عبارت دیگر، آیا شما می‌توانید احساسات خودتان را بشناسید و پردازش کنید و آنها را تحت کنترل داشته باشید؟ آیا به اندازه کافی با دیگران سازگار هستید تا احساسات آنها را درک، تفسیر و همدردی کنید؟

منظور این نیست که صرفا باید از محیط کارتان حس خوب بگیرید. بلکه EQ علاوه بر روابط شما با مدیران، همکاران و مشتریان، بر بهره‌وری و توانایی شما برای رسیدن به استراتژی‌های موفق و اجرای آنها، عمیقا تاثیرگذار است. به جز این، افزایش تمرکز بر جلوگیری از فرسودگی کاری که سازمان جهانی بهداشت آن را یک «پدیده شغلی» نامیده، مستلزم آن است که کارکنانی استخدام شوند که EQ بالایی دارند، چون می‌توانند محیط کار سالم‌تری برای خود و دیگران ایجاد کنند و در نهایت خودشان به رهبرانی تبدیل شوند که همین کار را انجام می‌دهند.

با همه این دلایل می‌توانید انتظار داشته باشید مدیران استخدام، به دنبال افرادی باشند که EQ بالایی داشته باشند. در یک مصاحبه، سوالات در مورد EQ شما می‌تواند به شکل سوالات رفتاری باشد (که مثلا از شما می‌خواهد توضیح دهید در موقعیت‌های خاص چگونه عمل می‌کنید) و سوالات دیگری که شما را تشویق می‌کند بگویید چطور احساسات خود را پردازش، مدیریت و ادراک می‌کنید. حتی می‌تواند سوالات ساده‌ای مثل «می‌خواهید روی غلبه بر کدام ضعف‌های خودتان کار کنید؟» را دربربگیرد که نشان می‌دهد خودآگاهی شما چقدر است و چطور با ناکامی‌ها مقابله می‌کنید.

بنابراین، مهم است بدانید در یک مصاحبه شغلی، قرار است با چه سوالات و درخواست‌هایی از طرف مصاحبه‌کننده که می‌خواهد EQ شما را بسنجد، مواجه شوید و همچنین بدانید چرا این سوالات را می‌پرسد و چطور باید به آنها پاسخ دهید.

۱- در مورد زمانی که یک تعارض را در محیط کار تجربه کردید، توضیح دهید.

این سوال کاملا در مورد فرآیند فکری شما در پرداختن به یک مساله است. جوانا لورینگ، روانشناس کاری در شرکت Copper+Rise، می‌گوید وقتی سوال با عبارت «در مورد زمانی بگویید که ....» شروع می‌شود یا هر چیزی که می‌خواهد EQ را بسنجد، برای پاسخ از متد START استفاده کنید. یعنی موقعیت را توصیف کنید (S)، وظیفه خودتان را توضیح دهید (T)، اقدامات خاصی را که انجام داده‌اید طرح‌ریزی کنید (A)، و با نتایج تلاش‌های خود موضوع را به پایان برسانید (R).

برای اینکه متد START را در این سوال مصاحبه خاص به کار ببرید، پروژه یا رویدادی را در نظر بگیرید که در آن با یک همکار، مشتری یا رئیس تان تعارض داشته‌اید. موقعیتی را که در آن بودید توضیح دهید؛ از جمله اینکه چه نوع اختلافی رخ داد و چرا. البته موضوع را کوتاه و بی‌طرفانه توضیح دهید و از سرزنش کردن یا بد صحبت کردن در مورد دیگران بپرهیزید. واقعیت‌ها را همان‌طور که رخ داده بگویید و از کلماتی که نظر شخصی شما در آنها گنجانده شده استفاده نکنید. سپس وظیفه را توضیح دهید یا کاری که در چنین موقعیتی وظیفه داشتید انجام دهید. سپس، اقدامات خاص و فرآیندهایی را که تلاش کردید برای حل تعارض انجام دهید لیست کنید؛ مثلا جلسه گذاشتن با همکاران برای گفت‌وگویی آزاد و استفاده از مهارت‌های گوش دادن همدلانه خودتان برای رفع سوء تفاهم‌. در نهایت، نتیجه تلاش‌های خودتان را شرح دهید، حتی اگر آن‌طور که انتظار داشتید، موثر نبوده و درس‌هایی را که فراگرفته‌اید بگویید. به یاد داشته باشید، قرار است فرآیند و واکنشی که داشته‌اید را نشان دهید، نه اینکه سعی کنید اثبات کنید حق با شما بوده و شما عالی هستید.

۲- در مورد زمانی که یک شکست را تجربه کردید و چطور به مقابله با آن پرداختید، بگویید.

تامپسون می‌گوید: این سوال نشانه انعطاف‌پذیری است. کسی که EQ بالایی دارد، از شکست‌ها برای یادگیری استفاده می‌کند و در نهایت از مزیت اطلاعات جدید در مورد خودش، دیگران و فرآیندهای محیط کار بهره می‌برد که به او کمک می‌کند دفعه بعد، از بروز مسائل مشابه اجتناب کند. کسانی که EQ پایینی دارند، دیگران را سرزنش می‌کنند، مدام سعی می‌کنند شرایط را تغییر دهند، یا نمی‌توانند از شرایط درس بگیرند و تصویر کلی‌تر را ببینند.

۳- وقتی یک همکار شما را در یک جلسه به چالش می‌کشد، واکنش شما چطور است.؟

یک عامل کلیدی در EQ این است که وقتی حس می‌کنید چیزی ناراحتتان کرده به جای اینکه بر اولین واکنش ناخودآگاهتان تکیه کنید، به صورت استراتژیک تصمیم می‌گیرید در مورد این ناراحتی کاری انجام دهید. کیمبرلی پرسکات، مدیر شرکت مشاوره Prescott، می‌گوید: این سوال، فرصتی تمام و کمال برای کارفرماهای آینده است تا بدانند شما چطور یک موقعیت را ارزیابی و رسیدگی می‌کنید. اینکه چطور به این سوال مصاحبه پاسخ می‌دهید، نشان‌دهنده توانایی شما در نظم دادن به احساساتتان در موقعیت‌های خاص و پرخطر است. به گفته پرسکات، کسی که می‌گوید «اگر بدانم حق با من است، هر کاری می‌کنم تا آن را به دیگران بفهمانم» با کسی که می‌گوید «مطمئن می‌شوم دیگران من را بفهمند و تصمیم‌های خود را بر اساس اطلاعاتی که دارند بگیرند و همیشه برای سوالات آنها در دسترس خواهم بود» فرق دارد.

برای اینکه EQ داشتن در پاسخ شما مشخص باشد، یک مثال واقعی را انتخاب کنید و از توضیح احساساتی که در آن زمان داشته‌اید، شرمسار نباشید. به یاد داشته باشید که EQ به معنی نداشتن احساسات نیست، بلکه به معنای توانایی تنظیم و مدیریت احساسات به شیوه‌ای مفید است . برای رسیدن به این هدف، اگر از اینکه در جمع از شما سوال پرسیده شده احساس اضطراب یا عصبانیت می‌کنید، می‌توانید آن را بیان کنید، اما بعد از آن، به مصاحبه‌کننده توضیح دهید که در مدیریت این احساسات چه فرآیند شخصی را طی کرده‌اید. مثلا نفس عمیق کشیده‌اید، یا چند قدم راه رفته‌اید و دوباره درگیر موضوع شده‌اید. یا شاید از فردی که شما را به چالش کشیده سوال پرسیده‌اید تا مشخص شود آیا لحنی که برداشت شما بوده، واقعا قصد و نیت او بوده یا نه. اینها نشان می‌دهد شما می‌توانید قبل از هر واکنشی، مکث و درک داشته باشید.

۴- وقتی شغل جدیدی را شروع می‌کنید، چگونه با محیط کاری جدیدتان سازگار می‌شوید؟

افرادی که EQ بالایی دارند، از همان روز اول در روابطشان با روسا و همکاران خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. اگر پاسخ شما به این سوال این باشد که همان ابتدا روابط گسترده ایجاد می‌کنید، نه اینکه هر چه سریع‌تر بر وظایف‌تان متمرکز شوید، یعنی به کار تیمی ارزش می‌دهید و درک می‌کنید که پروژه‌های شما در خلأ اتفاق نمی‌افتند. به علاوه، شخص مصاحبه‌کننده، با این پاسخ، متوجه خودآگاهی بالا و توانایی شما برای خواندن کلیدهای اجتماعی در موقعیت‌های جدید می‌شود.

می‌توانید دفعات دیگری را که در یک محیط جدید بوده‌اید، مثال بزنید و در مورد روش‌هایی که با تیم و ماموریت آن ادغام شدید، گفت‌وگو کنید. به عنوان مثال، می‌توانید بگویید قبل از اینکه نظرتان را تحمیل کنید یا سعی کنید جهت را تغییر دهید، خوب گوش می‌دهید و مشاهده می‌کنید تا ارزش‌های شرکت و همچنین شخصیت‌های فردی و دینامیک‌های تیمی را بشناسید. مصاحبه‌کننده همچنین می‌تواند پی ببرد که پاسخ شما در مورد سبک کاری و تعامل با تیم فعلی، چیست. در نهایت، بهترین پاسخ برای این نوع سوال، این است که خود واقعی شما را نشان دهد تا اطمینان حاصل شود با محیط شرکت تناسب دارید.

۵- نقاط قوت و نقاط ضعف خود را توصیف کنید

تقریبا می‌توان گفت این سوال در بیشتر مصاحبه‌ها وجود دارد. به هر حال، این سوال خیلی به خود نقاط ضعف و قوت کاری ندارد و بیشتر در مورد سنجش صداقت شما، خودآگاهی، توانایی بازخورد گرفتن، و نوآوری داشتن برای پیگیری رشد است.

اینجا هم، می‌توانید با تعریف کردن داستانی در مورد یک نقطه قوت یا ضعف خود در عمل، به این سوال پاسخ دهید؛ مثلا وقتی نقطه قوت شما کمک کرده به یک هدف بزرگ برسید یا قرارداد مهمی با یک مشتری امضا کنید و بالعکس. فقط فراموش نکنید نقاط قوتی که اشاره می‌کنید، بگوید چرا شما مورد مناسبی برای این نقش در شرکت هستید.

۶- استراتژی‌های شما برای حفظ تعادل کار-زندگی چیست؟

در زمانی که خیلی از کارکنان از تجربه خود در مورد فرسودگی شغلی گزارش می‌دهند، این سوال ضروری است تا مشخص شود به سلامت ذهنی خودتان اهمیت می‌دهید و از خودتان مراقبت می‌کنید. از چشم‌انداز فرد مصاحبه‌کننده، شرکت نه تنها به رفاه کارکنان اهمیت می‌دهد، بلکه موفقیت فرد به معنی بهره‌ورتر بودن او در بلند مدت است و به ایجاد محیطی سالم و مثبت کمک می‌کند.

بنابراین، به جای اینکه با شوخ‌طبعی بگویید بیشتر از هر چیزی عاشق کار کردن هستید، این سوال را جدی بگیرید. با خودآگاهی می‌توانید EQ بالای خودتان را نشان دهید. می‌دانید برای اینکه کارتان را به خوبی انجام دهید، به چه چیزهایی نیاز دارید؟ شاید یک مدیتیشن کوتاه که به روتین روزانه شما تبدیل شود، در موفقیت شما و گذراندن لحظات کاری پراسترس کمک کند. یا یک سرگرمی که خارج از کار از انجام آن لذت می‌برید.

۷- چه چیزی الهام‌بخش شما است؟

مصاحبه‌ها نباید کلا در مورد تعارض‌ها و شکست‌ها و ضعف‌ها باشند و می‌توانند فضایی ایجاد کنند که بتوانید نشان دهید چقدر به کارتان اشتیاق دارید – هم پروژه‌های قبلی و هم کارهای آینده. توانایی پاسخ دادن به این نوع سوال، نشان می‌دهد به جای اینکه وارد کار شوید و ببینید چه پیش می‌آید، آگاهانه به آینده‌تان فکر می‌کنید.

به جای اینکه خودتان را «کاریکاتوری» از آنچه فکر می‌کنید مصاحبه‌کننده به دنبال آن است تا شما را استخدام کند ارائه کنید، بر راستی و صداقت متمرکز شوید که اثری پایدارتر دارد. به علاوه، دادن یک پاسخ صادقانه و از روی هوش هیجانی، می‌تواند به مصاحبه‌کننده نشان دهد به چه چیزی اهمیت می‌دهید و چرا این نقش می‌تواند رضایت‌بخش باشد.

۸- سال گذشته، چه کاری در جهت پیشرفت حرفه‌ای خود انجام داده‌اید؟

اگر در پاسخ به این سوال دچار تردید هستید، یعنی نیاز است بیشتر روی هوش هیجانی خودتان کار کنید. این سوال ممکن است در ظاهر ربطی به EQ نداشته باشد، اما نشان می‌دهد که فرد نگرش یادگیری دارد. افرادی که درون‌نگر هستند و احساسات و نقاط قوت و ضعف خود را به‌خوبی می‌شناسند، می‌توانند کاری را که در جهت پیشرفت و توسعه خودشان – هم در سطح فردی و هم در سطح حرفه‌ای – انجام می‌دهند، بشناسند و منتقل کنند. این سوال را با پیش کشیدن بحث آموزش‌های اجباری پاسخ ندهید. در مورد چیزهایی بگویید که خودتان خواسته‌اید یاد بگیرید، مثل کنفرانسی که داوطلبانه در آن شرکت کرده‌اید، کتابی که مطالعه‌ کرده‌اید یا شبکه‌ای که در جهت توسعه روابط کاری خود ایجاد کرده‌اید.

۹- اگر متوجه شوید همکاری در کارش دچار مشکل شده، عکس‌العمل شما چیست؟

جنبه دوم هوش هیجانی این بود که احساسات دیگران را هم بشناسید و از این آگاهی برای پیشبرد تیم یا محیط کارتان به سوی موفقیت استفاده کنید. پرسکات توضیح می‌دهد به‌ویژه در شرایط پاندمی کرونا، ضروری است که علاوه بر آگاه بودن از احساسات خودمان، توانایی درک و پاسخ‌دهی به احساسات دیگران را هم داشته باشیم.

وقتی به این سوال پاسخ می‌دهید، اقدامات دقیقی را که برای کمک به همکاری که دچار مشکل شده باید انجام دهید، متصور شوید و تاکید کنید که این نشانه ناتوانی او نیست. به عنوان مثال، بگویید که در مکالمه‌ای بدون قضاوت و خارج از استرس محیط کار، از همکارتان می‌پرسید کارها چطور پیش‌ می‌رود. افرادی که EQ بالاتری دارند، به خوبی تشخیص می‌دهند دیگران چه زمانی به راه حل نیاز دارند و فقط شنونده نیستند. اگر می‌توانید، یک داستان خاص را در مصاحبه تعریف کنید و از متد START  استفاده کنید تا مطمئن شوید همه عوامل مهم را پوشش داده‌اید.  

۱۰- چطور امکان دارد که دیگران در مورد شما دچار سوء تفاهم شوند؟

این سوال میزان آگاهی شما را در مورد اثری که رفتارتان در محیط کار بر بقیه دارد، نشان می‌دهد. مثلا، اگر واقعا مشتاق به کار باشید، فکر می‌کنند خیلی قوی و پرتوان هستید. اگر آرام و ساکت باشید، فکر می‌کنند، کمرو و خجالتی هستید. به جای اینکه نگران برداشت دیگران از خودتان باشید، در مورد آن آشکارا صحبت کنید و سوء تفاهم‌های احتمالی را به حداقل برسانید.

منبع: دنیای اقتصاد